با توجه به اینکه، گذشته چراغ راه آینده است، ضرورت بحث از تاریخ و سیر تحولات عصر غیبت کبرى، روشن خواهد بود.
تاریخنگرى - البته آن طور که قرآن کریم آن را مطرح کرده است - انسان را چشمى بینا و درکى عمیق مىبخشد و بر خلاف آنچه برخى تصور مىکنند، انسان در زندان گذشتهها، زندانى نمىشود، بلکه وضعیت فعلى خود را با توجه به گذشته بهتر درک مىکند و خود را براى آیندهاى قابل پیشبینى و قابل تحقق آماده مىسازد; به گونهاى که مىتوانیم بگوییم: یک انسان تاریخنگر، یک انسان آیندهنگر مىباشد . با آگاهى ویژهاى به سوى آینده حرکت مىکند و چنانچه لازم ببیند، مىتواند در ساختن آیندهى خود، نقش بهسزایى داشته باشد .
بنابراین، دانستن تاریخ صدر اسلام و پیچیدگىهاى دوران امامان معصوم پس از پیامبر صلى الله علیه و آله و سپس دوران غیبت تا حال حاضر، به ما امکان برنامهریزى بهترى براى آینده مىدهد . ه) چالشهاى بحث در تاریخ عصر غیبت کبرى:
پنجمین بحث مقدماتى، چالشها و مشکلات ویژهى تاریخ عصر غیبت کبرى مىباشد .
در سومین بحث مقدماتى روشن شد که اولین قلمرو براى بحث در تاریخ دوران غیبت کبرى، تاریخ شخص امام مهدى (عج) است که مهمترین بحث و نزدیکترین موضوع نسبتبه عنوان بحث مىباشد . ولى بحث در این قلمرو، بسیار محدود و فاقد منابع مناسب مىباشد; زیرا پیشفرض ما در بحث، غیبت تام امام مهدى (عج) مىباشد . و با غیبت تام، چه اطلاعى از او مىتوانیم داشته باشیم؟
مکان زندگى و تحرکات امام مهدى (عج)، نحوهى زندگى او، نحوهى ارتباط با مردم و سیرهى عام و خاص او در این دوران، زندگى خصوصى او و بسیارى از مسایل ویژهى امام مهدى (عج) که براى یک بحث تاریخى مطرح مىباشند، شاید بدون جواب بمانند .
بنابراین مىتوانیم بگوییم: اولین چالش در بحثهاى تاریخ عصر غیبت کبرى، مشخص نبودن قلمروهاى بحث در این برههى تاریخى است که به تناسب اهداف مورد نظر و افقهاى دید تاریخنگاران، مىتواند بسیار متفاوت باشد . آن چه را در سومین بحث مقدماتى بیان داشتیم، در حقیقت مىتواند یک نظر تاسیسى باشد; زیرا آنچه تاکنون با این عنوان آمده است; یا منهاى تاریخ شخص امام مهدى (عج) بوده یا اینکه فقط به تاریخ شخص امام مهدى (عج) بسنده کرده است .
دومین چالش، کمبود منابع در زمینهى اولین قلمرو براى بحثهاى دوران غیبت کبرى است .
چالش سوم، پراکنده بودن اطلاعات تاریخى است . آنهم در منابعى که هر کدام با دیدگاههاى ویژهاى به رشتهى تحریر درآمده است .
البته منابعى که توسط مستشرقین عرضه شده است، نمىتواند منابعى مطمئن و گویاى واقعیتباشد .
براى منابع عمومى تاریخ اسلام نیز باید بگوییم که تاریخ شیعه و تشیع و حوزههاى علمیه و مراجع بزرگ تقلید در این منابع نیز کمرنگ بوده یا اینکه صددرصد مورد تجاهل قرار گرفته است .
بنابراین، باید تلاشى اساسى و همه جانبه، همراه با حساسیتهاى لازم براى یک محقق، انجام پذیرد، تا اینکه مجموعهاى منسجم و علمى و فراگیر در مورد تاریخ عصر غیبت کبرى فراهم آید . چنین کار بزرگى را باید یک گروه توانمند یا مؤسسهاى متخصص در تاریخ بر عهده گیرد، تا تاریخى مستند و تحلیلى، عرضه گردد و مورد استفادهى رشتههاى تخصصى و عمومى قرار گیرد .
منبع\سایت منجی سبز