سومین بحث مقدماتى، تبیین قلمروهاى بحثهاى تاریخى دوران غیبت کبرى امام مهدى (عج) مىباشد.
۱- بسیار طبیعى است که اولین قلمرو این بحث همان تاریخ شخص امام مهدى (عج) مىباشد . در این قلمرو شایسته است - علىرغم محدودیت منابع گویا و روشن در این زمینه - حوادث زندگانى ویژهى آن حضرت پس از انقضاى دوران غیبت صغرى، و سیرهى حضرت مهدى (عج) در دوران غیبت کبرى، و همچنین ملاقاتهاى حضرت مهدى (عج) با طبقات مختلف در طول دوران غیبت کبرى مورد بحث و بررسى قرار گیرد.
۲- از آن جا که حضرت مهدى (عج) براى رسیدگى به شؤون دینى، فرهنگى و سیاسى شیعیان خود، فقهاى جامعالشرایط را به عنوان نایبان عام خود و مراجع تقلید مسلمین منصوب نموده است، تاریخ مرجعیت و مراجع تقلید، باید دومین قلمروى بحثهاى ویژه عصر غیبت کبرى باشد.
۳- حوزههاى علمیه به عنوان نهاد ریشهدارى که پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، آن را تاسیس کردهاند تا در آن نهاد، متخصصانى در شناخت دین، تربیتیافته و نیازهاى فرهنگى جامعه اسلامى را در دوران غیبت تامین کنند و وظیفهى پاسدارى از فرهنگ اسلامى را بر دوش بگیرند . بنابراین، تاریخ این نهاد بسیار مهم که پرتویى از نهاد امامت است، باید به گونهاى تحلیلى، و نقش آن در ترویج فرهنگ اسلامى و فرهنگ امامت و مهدویت در طول دوران غیبت کبرى، در کنار نقش سیاسى آن، مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد . ۴- شیعه و تشیع و فرهنگ شیعى، جنبشها و دولتهاى شیعى در دوران غیبت کبرى به عنوان چهارمین قلمرو نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد .۵- با توجه به اینکه تاریخ دوران غیبت کبرى، مقطعى از تاریخ اسلام و تاریخ جهان اسلام بوده، و در فضاى عام و گسترهى جهان اسلام، تمام تحولات مربوط به شیعه و تشیع و حوزههاى علمیه و مرجعیت و غیبتشخص امام مهدى (عج) انجام گرفته، و بحثهاى ویژهى هر قلمرو با قلمروهاى دیگر بى ارتباط نبوده است، بنابراین در یک نگاه تاریخى - تحلیلى، تمام این قلمروها باید با هم دیده شوند. تاریخ جهان اسلام در ابعاد مختلف (فرهنگى، دینى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، نظامى و در تمام ابعاد جغرافیایى) باید ملاحظه گردد . بنابراین، شرق جهان اسلام و شمال و جنوب خاورمیانه و غرب آن، همگى به هم پیوسته است و باید مورد توجه قرار گیرد .
۶- و در صورت لزوم، سیر تحولات عمده در جهان بشریت نیز نباید از چشم یک مورخ محقق به دور باشد; زیرا رسالت امام مهدى (عج)، رسالتى جهانى است و جهان در انتظار این مصلح الهى به سر مىبرد . پس تمام تحولات جهانى که جهان را به سمت آن روز موعود حرکت مىدهند، باید مورد مطالعهى جدى قرار گیرند .
د) ضرورت بحث و اهمیت تاریخ عصر غیبت کبرى
چهارمین بحث مقدماتى، تبیین ضرورتهاى بحث از تاریخ دوران غیبت کبرى مىباشد .
با توجه به اینکه، گذشته چراغ راه آینده است، ضرورت بحث از تاریخ و سیر تحولات عصر غیبت کبرى، روشن خواهد بود.
تاریخنگرى - البته آن طور که قرآن کریم آن را مطرح کرده است - انسان را چشمى بینا و درکى عمیق مىبخشد و بر خلاف آنچه برخى تصور مىکنند، انسان در زندان گذشتهها، زندانى نمىشود، بلکه وضعیت فعلى خود را با توجه به گذشته بهتر درک مىکند و خود را براى آیندهاى قابل پیشبینى و قابل تحقق آماده مىسازد; به گونهاى که مىتوانیم بگوییم: یک انسان تاریخنگر، یک انسان آیندهنگر مىباشد . با آگاهى ویژهاى به سوى آینده حرکت مىکند و چنانچه لازم ببیند، مىتواند در ساختن آیندهى خود، نقش بهسزایى داشته باشد .
بنابراین، دانستن تاریخ صدر اسلام و پیچیدگىهاى دوران امامان معصوم پس از پیامبر صلى الله علیه و آله و سپس دوران غیبت تا حال حاضر، به ما امکان برنامهریزى بهترى براى آینده مىدهد .
از این گذشته، براى رشتهى تخصصى تاریخ و رشتههاى تخصصى فقه و حدیث و تفسیر، آگاهى از دوران غیبت کبرى تا حال حاضر، امرى حیاتى و ضرورى است; زیرا بدون دانستن این تحولات، بسیارى از مسایل تخصصى این رشتهها، قابل درک و فهم علمى نخواهد بود، تا جایى که مىتوان گفت: چنانچه کسى در تاریخ اسلام و مسلمین، آن هم در تمام دورانهاى گذشته، سیر تاریخى نداشته باشد و صاحب تحقیق نباشد، نمىتواند به تمام منابع استنباط و تفقه در دین، اشراف داشته باشد و دعوى اجتهاد مطلق کند . هر چند افراد غیر مطلع از تاریخ، چنین ادعایى را سنگین مىدانند و شاید چنین مطلبى را مبالغهاى بیش ندانند، اما در حد اشاره باید گفت: حدیث و رجال ما، که بخش عمدهاى از منابع و اطلاعات مهم این رشته را تشکیل مىدهند، بدون آگاهى از تحولات دوران غیبت کبرى، ناقص و ناتمام بوده، و نظرات اجتهادى ما قابل اعتماد نخواهد بود .
ه) چالشهاى بحث در تاریخ عصر غیبت کبرى:
پنجمین بحث مقدماتى، چالشها و مشکلات ویژهى تاریخ عصر غیبت کبرى مىباشد .
در سومین بحث مقدماتى روشن شد که اولین قلمرو براى بحث در تاریخ دوران غیبت کبرى، تاریخ شخص امام مهدى (عج) است که مهمترین بحث و نزدیکترین موضوع نسبتبه عنوان بحث مىباشد . ولى بحث در این قلمرو، بسیار محدود و فاقد منابع مناسب مىباشد; زیرا پیشفرض ما در بحث، غیبت تام امام مهدى (عج) مىباشد . و با غیبت تام، چه اطلاعى از او مىتوانیم داشته باشیم؟
مکان زندگى و تحرکات امام مهدى (عج)، نحوهى زندگى او، نحوهى ارتباط با مردم و سیرهى عام و خاص او در این دوران، زندگى خصوصى او و بسیارى از مسایل ویژهى امام مهدى (عج) که براى یک بحث تاریخى مطرح مىباشند، شاید بدون جواب بمانند .
بنابراین مىتوانیم بگوییم: اولین چالش در بحثهاى تاریخ عصر غیبت کبرى، مشخص نبودن قلمروهاى بحث در این برههى تاریخى است که به تناسب اهداف مورد نظر و افقهاى دید تاریخنگاران، مىتواند بسیار متفاوت باشد . آن چه را در سومین بحث مقدماتى بیان داشتیم، در حقیقت مىتواند یک نظر تاسیسى باشد; زیرا آنچه تاکنون با این عنوان آمده است; یا منهاى تاریخ شخص امام مهدى (عج) بوده یا اینکه فقط به تاریخ شخص امام مهدى (عج) بسنده کرده است .
دومین چالش، کمبود منابع در زمینهى اولین قلمرو براى بحثهاى دوران غیبت کبرى است .
چالش سوم، پراکنده بودن اطلاعات تاریخى است . آنهم در منابعى که هر کدام با دیدگاههاى ویژهاى به رشتهى تحریر درآمده است .
البته منابعى که توسط مستشرقین عرضه شده است، نمىتواند منابعى مطمئن و گویاى واقعیتباشد .
براى منابع عمومى تاریخ اسلام نیز باید بگوییم که تاریخ شیعه و تشیع و حوزههاى علمیه و مراجع بزرگ تقلید در این منابع نیز کمرنگ بوده یا اینکه صددرصد مورد تجاهل قرار گرفته است .
بنابراین، باید تلاشى اساسى و همه جانبه، همراه با حساسیتهاى لازم براى یک محقق، انجام پذیرد، تا اینکه مجموعهاى منسجم و علمى و فراگیر در مورد تاریخ عصر غیبت کبرى فراهم آید . چنین کار بزرگى را باید یک گروه توانمند یا مؤسسهاى متخصص در تاریخ بر عهده گیرد، تا تاریخى مستند و تحلیلى، عرضه گردد و مورد استفادهى رشتههاى تخصصى و عمومى قرار گیرد .
با توجه به اینکه، گذشته چراغ راه آینده است، ضرورت بحث از تاریخ و سیر تحولات عصر غیبت کبرى، روشن خواهد بود.
تاریخنگرى - البته آن طور که قرآن کریم آن را مطرح کرده است - انسان را چشمى بینا و درکى عمیق مىبخشد و بر خلاف آنچه برخى تصور مىکنند، انسان در زندان گذشتهها، زندانى نمىشود، بلکه وضعیت فعلى خود را با توجه به گذشته بهتر درک مىکند و خود را براى آیندهاى قابل پیشبینى و قابل تحقق آماده مىسازد; به گونهاى که مىتوانیم بگوییم: یک انسان تاریخنگر، یک انسان آیندهنگر مىباشد . با آگاهى ویژهاى به سوى آینده حرکت مىکند و چنانچه لازم ببیند، مىتواند در ساختن آیندهى خود، نقش بهسزایى داشته باشد .
بنابراین، دانستن تاریخ صدر اسلام و پیچیدگىهاى دوران امامان معصوم پس از پیامبر صلى الله علیه و آله و سپس دوران غیبت تا حال حاضر، به ما امکان برنامهریزى بهترى براى آینده مىدهد .
از این گذشته، براى رشتهى تخصصى تاریخ و رشتههاى تخصصى فقه و حدیث و تفسیر، آگاهى از دوران غیبت کبرى تا حال حاضر، امرى حیاتى و ضرورى است; زیرا بدون دانستن این تحولات، بسیارى از مسایل تخصصى این رشتهها، قابل درک و فهم علمى نخواهد بود، تا جایى که مىتوان گفت: چنانچه کسى در تاریخ اسلام و مسلمین، آن هم در تمام دورانهاى گذشته، سیر تاریخى نداشته باشد و صاحب تحقیق نباشد، نمىتواند به تمام منابع استنباط و تفقه در دین، اشراف داشته باشد و دعوى اجتهاد مطلق کند . هر چند افراد غیر مطلع از تاریخ، چنین ادعایى را سنگین مىدانند و شاید چنین مطلبى را مبالغهاى بیش ندانند، اما در حد اشاره باید گفت: حدیث و رجال ما، که بخش عمدهاى از منابع و اطلاعات مهم این رشته را تشکیل مىدهند، بدون آگاهى از تحولات دوران غیبت کبرى، ناقص و ناتمام بوده، و نظرات اجتهادى ما قابل اعتماد نخواهد بود .
ه) چالشهاى بحث در تاریخ عصر غیبت کبرى:
پنجمین بحث مقدماتى، چالشها و مشکلات ویژهى تاریخ عصر غیبت کبرى مىباشد .
در سومین بحث مقدماتى روشن شد که اولین قلمرو براى بحث در تاریخ دوران غیبت کبرى، تاریخ شخص امام مهدى (عج) است که مهمترین بحث و نزدیکترین موضوع نسبتبه عنوان بحث مىباشد . ولى بحث در این قلمرو، بسیار محدود و فاقد منابع مناسب مىباشد; زیرا پیشفرض ما در بحث، غیبت تام امام مهدى (عج) مىباشد . و با غیبت تام، چه اطلاعى از او مىتوانیم داشته باشیم؟
مکان زندگى و تحرکات امام مهدى (عج)، نحوهى زندگى او، نحوهى ارتباط با مردم و سیرهى عام و خاص او در این دوران، زندگى خصوصى او و بسیارى از مسایل ویژهى امام مهدى (عج) که براى یک بحث تاریخى مطرح مىباشند، شاید بدون جواب بمانند .
بنابراین مىتوانیم بگوییم: اولین چالش در بحثهاى تاریخ عصر غیبت کبرى، مشخص نبودن قلمروهاى بحث در این برههى تاریخى است که به تناسب اهداف مورد نظر و افقهاى دید تاریخنگاران، مىتواند بسیار متفاوت باشد . آن چه را در سومین بحث مقدماتى بیان داشتیم، در حقیقت مىتواند یک نظر تاسیسى باشد; زیرا آنچه تاکنون با این عنوان آمده است; یا منهاى تاریخ شخص امام مهدى (عج) بوده یا اینکه فقط به تاریخ شخص امام مهدى (عج) بسنده کرده است .
دومین چالش، کمبود منابع در زمینهى اولین قلمرو براى بحثهاى دوران غیبت کبرى است .
چالش سوم، پراکنده بودن اطلاعات تاریخى است . آنهم در منابعى که هر کدام با دیدگاههاى ویژهاى به رشتهى تحریر درآمده است .
البته منابعى که توسط مستشرقین عرضه شده است، نمىتواند منابعى مطمئن و گویاى واقعیتباشد .
براى منابع عمومى تاریخ اسلام نیز باید بگوییم که تاریخ شیعه و تشیع و حوزههاى علمیه و مراجع بزرگ تقلید در این منابع نیز کمرنگ بوده یا اینکه صددرصد مورد تجاهل قرار گرفته است .
بنابراین، باید تلاشى اساسى و همه جانبه، همراه با حساسیتهاى لازم براى یک محقق، انجام پذیرد، تا اینکه مجموعهاى منسجم و علمى و فراگیر در مورد تاریخ عصر غیبت کبرى فراهم آید . چنین کار بزرگى را باید یک گروه توانمند یا مؤسسهاى متخصص در تاریخ بر عهده گیرد، تا تاریخى مستند و تحلیلى، عرضه گردد و مورد استفادهى رشتههاى تخصصى و عمومى قرار گیرد .
منبع:منجی سبز
د) ضرورت بحث و اهمیت تاریخ عصر غیبت کبرى (ادامه در پست بعدی)