باسمه تعالی اَلسَّلامُ عَلَی مُحْیِی الْمُؤمِنینَ وَ مُبیرِ الْکافِرینَ اَلسَّلامُ عَلَی الْمَهْدِیِّ الْاُمَم اَلسَّلامُ عَلَی الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر اَلسَّلامُ عَلَی بَقِیَّةِ اللهِ فی بِلادِهِ[1] سلام بر آن امامی که موجب احیاء مؤمنین و نابودی کافران خواهد شد. سلام بر مهدی امّت، سلام بر قائم منتظَر و عدل مورد نظر... سلام بر بقیةالله درهرجایی، که آنجا شهر خدا خواهد بود. وقتی متوجه باشیم غفلت از معرفت صحیح نسبت به حجت خدا«صلواتاللهعلیه» موجب در پردهماندن آن حضرت و عامل ادامهی سرگردانی بشر است، باید راه نجات را در رویکرد صحیح نسبت به معرفت به مقام آن حضرت و انتظار آن حضرت جستجو کرد. با این فرض که بهترین راه نجات از آسیبهای اندیشهی انتظار، درست مطرحکردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ موارد زیر به عرض عزیزان میرسد: 1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب میشود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند. ابتدا باید عقل متوجه شود عینالانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایینتر آن، همه جلوهی آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسانها موجود است دلیل است بر آنکه حقیقت انسانیت دارای جنبهی تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است، و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است. از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهیاند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همهی کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطهی فیضبودن ذات مقدس امام عصر«عجلاللهتعالیفرجه» به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوری».[2] (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید). 2- در راستای طرح صحیح اندیشهی مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ». برای تحقق زمینهی «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت میشود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسانها احساس بهثمررسیدن بکنند. (به بحث «عصارهای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همهی ابعاد تودرتویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدنزایی» رجوع فرمایید). برای تحقق زمینهی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همهی مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آنجا روشن میشود انقلاب اسلامی با شاخصههای مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و اینکه غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است. ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم میشود. (به نوشتار «شیعه و تمدنزایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود). 3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبههی مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبههی ظلمانی و بیثمر تاریخ میباشد. لذا امام صادقu میفرمایند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ کانَ کَمَنْ کانَ مَعَ الْقائمِ فی فُسْطاطِهِ لا بَلْ کانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رسولِاللهِ بِالسَّیْفِ»[3] هر کس در حالی بمیرد که منتظر این امر باشد، موقعیتش مثل کسی است که در کنار حضرت قائم، در خیمه آن حضرت به سر برده است، بلکه مثل مبارزی است که در کنار رسول خداf مبارزه کرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید). 4- با فهم معنیِ نظام بقیةاللهی روشن میشود چرا مقصد همهی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیةاللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمیتواند بقیةالله را درک کند. 5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحبالامر، همعهد و هماهنگشدن با همهی انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسانها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ میشوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین«علیهالسلام» شمشیر میزند و هم در کنار حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» در خیمهی آن حضرت بهسر میبرد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شیعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج و انتظار گشایش امور به دست آن حضرت است، تحقق مییابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»[5] که میگوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی بهخود میگیرد. پس آنکس که در فرهنگ انتظار بهسر میبرد همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ بهسر میبرد که یک لحظه از آرمانهای بلند بشری غفلت نخواهد کرد. روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود میرسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته میکنید اما برای حیات آینده، و انسان از آن طریق «عالَم» دار میشود، آنهم «عالَم بقیةالله». از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ مییابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران میشود. (جهت روشنشدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید). -------------------------------------------------------------------------- [1] - مفاتیحالجنان، قسمتی از زیارت مخصوص امام زمان«عجلاللهتعالیفرجه». [2] - بحارالأنوار، ج 1، ص 97. [3] - «بحارالانوار»، ج 52، ص 146. [4] - «بحارالانوار«، ج 51، ص 156. [5] - «بحارالانوار»، ج52، ص131.
منبع:سایت امام مهدی یپژوهشگر : استاداصغرطاهرزاده