پژوهش. فرهنگی. مناسبتها. انقلاب. فجر . ۳۰
"انقلاب اسلامی ایران" که در ۲۲بهمن ۱۳۵۷به پیروزی رسید مهمترین انقلاب در نیمه دوم قرن بیستم به شمارمی آید. این انقلاب شکوهمند تاکنون از جنبه های گوناگون با معروفترین انقلاب های جهان مقایسه و ویژگی های متمایز آن معرفی شده است.
استاد شهید "مرتضی مطهری" در کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی" چنین اظهار داشته است: "اگر قرار باشد نظیری برای انقلاب اسلامی ایران پیدا کنیم، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم."
ازآنجاکه شناخت بیشتر وجوه گوناگون و تحلیل جنبه های مختلف انقلاب،امکان تداوم بخشیدن به آرمان ها، اهداف و همچنین حفظ و نگهداری دست آوردهای آن را میسر تر میسازد، در این گزارش برخی از وجوه تمایز و اشتراک انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ جهان مورد بررسی قرار می گیرد.
اساسا مقایسه و مطالعه تطبیقی انقلابهای بزرگ دنیا با یکدیگر با انگیزه های گوناگونی صورت میگیرد.
دکتر "منوچهر محمدی" استاد دانشگاه تهران در کتاب "انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه"، علاقه مندان به مطالعه تاریخی و تطبیقی انقلاب های بزرگ جهان را چهار دسته میداند.
بر پایه نوشته وی این چهار گروه عبارتند از: دانشگاهیان و محققان با انگیزه های صرف علمی و آکادمیک، افراد مشتاق انقلاب که در پی کسب تجربه از انقلابهای بزرگ دنیا برای پیاده کردن آنها در جوامع مورد نظر و مستعد انقلاب هستند، مخالفان و ضد انقلابیونی که برای پیشگیری از تحقق و وقوع انقلاب در جامعه تلاش میکنند و گروهی که نگران آینده و علاقمندبه تثبیت انقلاب نو پا و تداوم و پیروزی قطعی آن هستند.
مقایسه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ دنیا در راستای انگیزه های گروه چهارم، راهنمای خوبی برای ادامه حرکت در مسیر دست یابی نهایی به آرمانهای انقلاب و یکی از راه های پی بردن به عظمت و شکوه انقلاب است.
امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی در فرازهایی از سخنان خود در ۲۱بهمن سال ،۱۳۶۴برای درک اهمیت انقلاب اسلامی، مقایسه آن باانقلاب های بزرگ دنیا را مورد تاکید قرار دادند.
امام راحل در اینباره فرمودند: "این انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروی، مطالعه کنند اشخاص ببینند که آیا قبل از این انقلابها چه بوده است و حالا چه هست، آیا به حال ملتها امری حاصل شده است؟" (صحیفه نور -جلد ۱۹ صفحه (۲۶۹
بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران، انقلاب اسلامی ایران را با دو انقلاب بزرگ دیگر تاریخ جهان یعنی "انقلاب کبیر فرانسه" در سال ۱۷۸۹میلادی ( ۱۱۶۸ه.ش ) و "انقلاب روسیه" در سال ۱۲۹۶ ) ۱۹۱۷ه.ش )مقایسه کرده اند.
مقایسه انقلاب ایران با دو انقلاب فرانسه و روسیه از دو دیدگاه صورت گرفته است.
گروهی با تطبیق شرایط اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و...این سه کشور، در صدد این نتیجه گیری هستند که انقلاب ایران نیز ریشهها و ماهیتی نسبتا یکسان با دوانقلاب دیگر داشته است.گروهی دیگر ضمن بر شمردن وجه تمایزهای انقلاب فرانسه و روسیه با انقلاب ایران ،اساسا ماهیت و ویژگی های انقلاب اسلامی ایران را منحصر به فرد و متفاوت با دو انقلاب دیگر دانسته اند.
این دو گروه هر یک برای اثبات نظریه خود مبنی بر یکسان بودن و یا تفاوت داشتن شرایط حاکم بر جامعه قبل از پیروزی انقلاب های سه کشور یادشده، هر یک به مصداق های خاصی اشاره داشته اند.
تحلیل گران با استفاده از این مصادیق که در عرصه های گوناگون اقتصادی ، اجتماعی و سایر عرصهها بیان شده است، نتیجه گیری میکنند که ماهیت انقلاب ایران با دو انقلاب دیگر یکسان و یا متفاوت بوده است.
صرف نظر از تفاوت دیدگاه این دو گروه، که ریشه در دو نظریه متفاوت در مورد ماهیت انقلاب های اجتماعی دارد، نقطه اشتراک آنها در مذهبی دانستن انقلاب اسلامی ایران است.
*ریشه های مذهبی انقلاب ایران
هر دو گروه یاد شده وجه تمایز عمده بین انقلاب اسلامی ایران و دو انقلاب دیگر را ریشه مذهبی آن و نقش روحانیت در به حرکت در آوردن توده ها دانسته و اذعان کردهاند که انقلاب فرانسه وانقلاب روسیه فاقد آن و حتی در جهت مخالف آن بودند.
دکتر " محمود طلوعی " در کتاب "فرهنگ جامع سیاسی" آورده است:"در هر دو انقلاب فرانسه و روسیه، روحانیون در کنار دربار قرار داشتند وانقلابیون پس از به دست گرفتن قدرت به مبارزه با نفوذ کلیسا و قطع امتیازات طبقه روحانی پرداختند.
در فرانسه هزاران کشیش در جریان انقلاب قتل عام شدند و مجلس انقلاب، زمین های متعلق به کلیسا را ضبط و اعیاد و مراسم مذهبی را لغو کرد، در روسیه نیز "بلشویک "ها که در مراحل نهایی انقلاب به قدرت رسیدند آشکارا منکر خدا و اعتقادات مذهبی بودند و بعد از به دست گرفتن حکومت به مبارزه جدی با دین و روحانیت دست زدند. اما در ایران، مذهب قوه محرکه اصلی انقلاب بشمار میرفت و آتش انقلاب از درون مساجد زبانه کشید."
تحلیل گران در مقایسه شرایط و اوضاع و احوال جامعه، پیش از شکل گیری انقلاب و عواملی که منجر به بروز و پیروزی انقلاب در سه کشور فرانسه، روسیه و ایران شد، به نقش منحصر به فرد مذهب، رهبری و مردمی بودن انقلاب اسلامی ایران در شکل گیری ، هدایت و پیروزی آن اذعان داشته اند.
فرهنگ نامه "کلید دانش" در توضیح واژه "انقلاب" ذیل مطلبی تحت عنوان "انقلاب پیش بینی ناپذیر" چنین آورده است: "در اغلب انقلاب های دنیا در چند قرن اخیر، طبقه ی متوسط و روشن فکر نقش محوری داشت و کشیشان (علمای دینی) در طیف مخالفان انقلاب بودند، اما در انقلاب اسلامی ایران،روحانیون رهبری انقلاب را به عهده گرفتند و حامیان اصلی انقلاب، قشر محروم و مستضعف جامعه بودند.
البته نباید فراموش کرد که نقش روحانیت در ترغیب توده های مردم برای حضور در صحنه های انقلاب به آسانی حاصل نشد و خود مولود همراهی پیوسته این قشر با مردم و همچنین زحمات و سختیهایی بود که علما و روحانیون با توجه به وابسته نبودن حوزه های علمیه به حکومت، تحمل کرده بودند.
*مقایسه شرایط اجتماعی و سیاسی سه کشور پیش از انقلاب
به گفته آگاهان ،در بیشتر انقلاب ها، مثل انقلاب فرانسه و روسیه، حکومت مرکزی از نظر اقتصادی و نظامی ضعیف شده بود. اما حکومت ایران در سال های پیش از انقلاب ، در وضعیت نظامی و اقتصادی مطلوبی بسر میبرد. بنابراین، انقلاب اسلامی ایران، پیش بینی ناپذیرترین و در عین حال مردمیترین انقلاب تاریخ است که با گرایش های اسلامی به منصه ظهور رسید.
مقایسه میان نظام های سیاسی سه کشور فرانسه، روسیه و ایران قبل از پیروزی انقلاب، در یک جمع بندی کلی به تشابه زیاد میان موقعیت بسیار ضعیف هر دو رژیم سیاسی "بوربون ها"(آخرین سلسله پادشاهی در فرانسه) و "رومانوف ها" (آخرین سلسله سلطنتی روسیه) در ابعاد چهارگانه اقتصادی، نظامی،بینالمللی و سیاسی در دوران قبل از انقلاب اشاره میکند.
پایه های نظام حکومتی در فرانسه و روسیه آنچنان سست و متزلزل بود که آن دو رژیم پیشاپیش محکوم به سقوط بودند و برای براندازی آنها به قدرت و توانایی زیادی نیاز نبود.
ولی در مورد وضعیت ایران، اوضاع متفاوت بود.به نوشته منوچهر محمدی"نظام سیاسی ایران قبل از انقلاب نه تنها در مقایسه با دو نظام دیگر مورد مطالعه، از وضعیت و موقعیت مطلوبی در هر چهار زمینه ذکر شده برخوردار بود و مشکلی اساسی که موجبات ضعف رژیم را فراهم آورد، وجود نداشت بلکه در مقایسه با تاریخ گذشته خود نیز در هر چهار بعد اقتصادی، نظامی، بینالمللی و سیاسی در مطلوبترین وضعیت و موقعیت قرار داشت و هرگز تصور نمی رفت و پیش بینی نمیشد که رژیم سیاسی ایران با بحران انقلابی مواجه باشد. بر همین اساس بود که سازمان های اطلاعاتی آمریکا علی رغم آغاز تظاهرات ضد رژیم، چهار ماه قبل از انقلاب پیش بینی کرده بودند که ایران نه تنها در وضعیت انقلابی بلکه در وضعیت قبل از انقلاب هم نیست و حداقل برای ده سال رژیم شاه تثبیت شده است."
*مقایسه حاکمان وقت سه کشور در زمان پیروزی انقلاب
بررسی ویژگی های حاکمان وقت سه کشور فرانسه، روسیه و ایران در زمان پیروزی انقلاب و سرگذشت آنها پس از پیروزی نیز از دیگر جنبه های قابل مقایسه و قابل تامل این سه انقلاب است.
"لویی شانزدهم"، "نیکلای دوم" و "محمدرضا پهلوی " هر سه در سنین ۲۰تا ۲۶سالگی به سلطنت رسیدند و هر سه با کمترین تجربه در کار سلطنت و حکومت جانشین مردان مستبد و مقتدر قبل از خود شدند و از این حیث با یکدیگر مشابه هستند. ولی سلسله "بوربن " که لویی شانزدهم به آن تعلق داشت و سلسله "رومانوف" که نیکلای دوم از بطن آن به پادشاهی رسیده بود به ترتیب حدود ۲۰۰و ۳۰۰سال بر سرزمین های فرانسه و روسیه حکومت کردند و نیز از طبقه اشراف جامعه خود بودند.در حالی که سلسله دست نشانده پهلوی ، که حدود پنجاه و سه سال بر ایران سلطنت کرد، پدر و پسری بودند که اجداد شان نه صبغه سیاسی و اشرافی داشتند و نه اهل علم بودند.
برخی تاریخ نویسان و تحلیل گران در وجه تشابه این سه حاکم نوشته اند:
هر سه آنهادر اوایل سلطنت خود به کمک دولت مردان با تجربه و وطن پرست برمشکلات فایق آمدند ولی در سال های پایانی سلطنت، متملقین درباری را در مصدر کار قرار دادند و هنگامی که با طوفان انقلاب روبرو شدند در کار خود درماندند.
به اعتقاد برخی تحلیل گران، واکنش هر سه حاکم در مقابل انقلاب،مشابه یک دیگر بود.هر سه آنها با عقب نشینی گام به گام در برابر حرکت های انقلابی موجبات تقویت و گسترش این حرکتها را فراهم ساختند و با ضعف و خواری سقوط خود را تسریع کردند.
چگونگی پایان عمر حکومت و زندگی محمدرضا با "لویی شانزدهم" و"نیکلای دوم" تفاوت ویژه ای دارد. در حالی که هنوز انقلاب ایران به پیروزی نرسیده بود شاه به همراه خانوادهاش کشور را ترک و دو سال پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۹براثر بیماری سرطان درگذشت. اما لویی شانزدهم و نیکلای دوم پس ازپیروزی انقلاب های فرانسه و روسیه بیش از یک سال تحت نظر انقلابیون زندانی بودند و سپس خود و خانواده اشان توسط انقلابیون محکوم به مرگ شدند.
لویی شانزدهم در سال ۱۱۷۲شمسی ( ۱۷۹۳میلادی) و همسرش "ماری آنتوانت " ۹ماه پس از وی با گیوتین گردن زده شدند و نیکلای دوم نیز در سال ۱۲۹۷ (۱۹۱۸میلادی)همراه کلیه اعضای خانوادهاش تیرباران شد.
طول عمر حکومت و زندگی محمدرضا پهلوی نسبت به عمر سلطنت و زندگی حاکمان فرانسه و روسیه بیشتر بود.
یکی از ویژگی های مشترک محمدرضا پهلوی با نیکلای دوم داشتن این تصور بود که سلطنت موهبت الهی است و به وی تفویض شده است.
بزرگترین وجه اشتراک هر ۳حاکم یادشده، بیتدبیری، ضعف اراده و خوی دیکتاتوری بود.بی تردید نمیتوان گفت که محمدرضا پهلوی(حاکم ایران)از این حیث در درجه پایین تری نسبت به لویی شانزدهم(حاکم فرانسه)و یا نیکلای دوم(حاکم روسیه) قرار داشت. بهترین گواه، دستگیری، زندانی و اعدام مخالفان رژیم،سرکوب بیرحمانه تظاهرات خیابانی، کشتار خونین ۱۷ شهریور و جنایات بیشمار دیگری بود که رژیم پهلوی و عمال فاسدش در طول سالیان سیاه حکمرانی بر ایران مرتکب آن شدند.
این تعبیر بیگمان گویاترین تعبیر از پیوند عنصر رهبری با انقلابی است که به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا ماهیت ، ویژگیها و عملکرد آن با هیچکدام از نمونه های مشابه آن در تاریخ تمدن بشری قابل مقایسه نیست.
اگرچه در هر انقلاب، عنصر رهبری نقش اساسی و تعیینکننده در سرنوشت آن دارد، اما میزان و تاثیر این نقش در هرکدام از آنها و در مراحل مختلف انقلابها متفاوت بوده است.
نگاهی به نقش رهبرانی مانند لنین ، مائو ، کاسترو و امثال آنها که رهبری و هدایت انقلاب های بزرگ ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی رابه عهده داشتهاند و مقایسه نقش آنها با نقش امام خمینی (ره) در سه مرحله آغاز انقلاب، پیروزی انقلاب و تثبیت و تداوم انقلاب، به خوبی منحصر به فرد بودن رهبری انقلاب اسلامی ایران را نشان میدهد.
امام خمینی(ره) نخستین گامها در راه انقلاب اسلامی را از حوزه های علمیه برداشت و با تدریس مباحث مذهبی و سخنرانی درباره نقش مذهب در اداره جامعه برای طلاب جوان، زمینه ذهنی را برای ترویج این مباحث در کل جامعه از طریق این طلاب فراهم ساخت.
روحیه انقلابی و پای بندی شدید ایشان به مسئولیت روحانیت در قبال جامعه باعث شد که به برنامهها و اقدامات ضد ملی و اسلامی رژیم دیکتاتور شاه به طور علنی اعتراض کند و مردم را نسبت به عواقب ناگوار این برنامه ها هشیار سازد.
نقطه عطف این مرحله از نقش رهبری امام خمینی (ره) به 15 خرداد 1342 باز می گردد که دراین روز مردم شهرهایی از قبیل تهران ، قم ، ورامین و... در اعتراض به دستگیری و تبعید امام خمینی (ره) راه پیمایی کردند و در فضای خفقان و پلیسی کشور در آن زمان ، نخستین جرقه های انقلاب اسلامی ایران را روشن کردند.
اگرچه رژیم شاه با جدا کردن فیزیکی امام خمینی(ره) از ملت ایران سرعت انقلاب اسلامی را کند کرد، اما جاذبه سخنان و دیدگاههای او که در قالب نوار و یا انتشار اعلامیه در داخل کشور از طریق شبکه رسانه های سنتی مساجد، تکیه ها، حسینیهها و امثال آنها پخش میشد، این خلاء را پرکرد.
این نوع فعالیتها که از نظر میزان و گستره تاثیر در نوع خود بینظیر بود بعد از حدود 15 سال نتیجه داد و مردم ایران از سال 1356 نخست در چند شهر بزرگ و از سال 1357 در اکثر شهرهای ایران با حمل تصاویر امام خمینی (ره) و پلاکاردهای حاوی بیانات ایشان به راه پیمایی و تظاهرات اعتراض آمیز علیه رژیم منحط پهلوی و درباریان فاسد پرداختند و عملا به رهبری حضرت امام در این نهضت لبیک گفتند.
ورود مقتدرانه و پیروزمندانه امام خمینی (ره) در 12 بهمن 1357 به میهن اسلامی و استقبال میلیونی مردم ایران از وی در حالی که رژیم تادندان مسلح شاه هنوز پابرجا بود، نشانه ای آشکار از نفوذ و سلطه معنوی ایشان بر قلبها و جان های مردم ایران بشمار میرود. هژمونی که در نوع خود کم نظیر است و فقط در اندکی از رهبران انقلابی جهان مشاهده شده است.
نقش آن پیر فرزانه در جریان انقلاب به ویژه در 10 روز حیاتی و تعیین کننده بعد از ورود ایشان به کشور از 12 بهمن تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 قابل قیاس با هیچیک از انقلاب های جهان نیست.
درک دقیق از شرایط حساس انقلاب، شناخت کامل از فضای حاکم بر داخل کشور به رغم دوری 15 ساله از ایران، اعتقاد راسخ به صحت و درستی راهی که در پیش گرفته بود، متکی نبودن به پشتیبانی هیچ قدرت خارجی و اتکا صرف به پشتیبانی الهی و قدرت لایزال مردم مسلمان ایران و سازش ناپذیری دربرابر انواع پیشنهادهای مصالحه و تقسیم قدرت با رژیم در حال احتضار شاه از جمله خصایص بینظیر امام خمینی (ره) بود که نقش رهبری ایشان را بر یک انقلاب بزرگ در اواخر قرن بیستم جاودانه ساخت.
اهمیت نقش رهبری امام خمینی (ره) در مرحله تثبیت انقلاب اسلامی که از 22 بهمن 1357 تا زمان ارتحال ایشان در 14 خرداد 1368 به طول انجامید نیز کمتر از دو مرحله پیش از پیروزی و مقطع پیروزی انقلاب اسلامی نبوده است.
در این مرحله که بیش از 11 سال طول کشید و 8 سال آن با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران همراه بود، هدایت نظام جمهوری اسلامی ایران با آن همه فراز و نشیب های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در داخل و تحولات منطقه ای و جهانی به بهترین وجه و با درایت خاص از سوی امام خمینی (ره) انجام شد.
به گفته اکثر تحلیلگران سیاسی داخلی و خارجی مستقل، اگر رهبری داهیانه امام خمینی (ره) در طول این سالها بخصوص دوران سرنوشت ساز جنگ نبود معلوم نبود که چه سرنوشتی در انتظار انقلاب اسلامی بود و مسیر آن به کدام سمت انحراف پیدا میکرد.
مواضع شجاعانه امام خمینی (ره) در قبال شخصیتها، گروهها ، احزاب، جناح ها و جریانهای سیاسی که در عین صلابت و تحکم با عدالت و بیطرفی کامل اتخاذ می شد همراه با مواضع روشن و شفاف ایشان در قبال قدرتهای جهانی و منطقه ای، نشانه ای از اقتدار و ظرفیت بالا رهبری ایشان به شمار میرود.
نهضت اسلامی ایران در دهه پنجاه با هدایت امامخمینی(ره) به عنوان یک رهبر دینی مطلع از ظرفیتها و قابلیتهای تشکلهای سیاسی و مذهبی آن دوره که مردم گردانندگان اصلی آن بودند، سرانجام در 22 بهمن ماه سال 57 پیروز شد. آرمانهای انقلاب اسلامی ایران دستاوردهای سیاسی دستاوردهای اجتماعی ایجاد روحیه خود باروری و خوداتکایی به صورتی بارز و شکوهمند در بین آحاد جامعه، مهمترین دستاورد اجتماعی انقلاب اسلامی ایران در سطح داخلی جامعه است. اوج این خودباوری و شکوفایی شخصیتی را در سالهای جنگ تحمیلی شاهد بودیم. مردم، با ایمان و اعتقاد در رویارویی با رژیم تا دندان مسلح صدام پیروز شدند و با رژیمی که توسط آمریکا و همه حکومتهای مخالف با انقلاب اسلامی حمایت میشد. ایثار، فداکاری، صداقت، اخلاص مردم و نهادهای مردمی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره زبانزد جهانیان بوده و هست. تشکلهای مردمی و نهادهای غیردولتی روز به روز جان و قدرت تازهای به خود گرفته و نقش تصمیمسازی برای جریانهای حاکمیتی پیدا کردند این نوع پویایی که در جوهره اجتماعی پدید آمده، صرفا میتوانست آرمانهایی باشد که در اذهان جامعه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت. تامین حقوق همهجانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون، توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم، تدوین قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و سیاسی براساس موازین اسلامی از دیگر ره آوردهای اجتماعی انقلاب اسلامی ایران است. دستاوردهای اقتصادی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت انقلابی در منطقهای ظهور یافت که زیرسلطه کامل غرب و آمریکا بود ، این نهضت اسلامی علاوه بر ترویج افکار ضد امپریالیستی در منطقه، جرقههایی را در ذهن مخالفان سرسخت قدرتهای سلطهگر ایجاد کرد که بازتابی شگرف و طولانی از خود برجای گذاشته است. در این بین اگرچه دستاوردهای سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی بارزتر جلوهگری میکند اما از نظر اقتصادی، بیشترین لطمه و آسیب را بر پیکره قدرتهای استعماری غرب و آمریکا وارد کرد. مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران در زمینه اقتصادی، در مضیقه قرار دادن کشورهای صنعتی در زمینه انرژی و صادرات نفت بود. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای صنعتی که وابستگی جداییناپذیری به انرژی در جهت رشد اقتصادی خود داشتند، در کشورهای خاورمیانه که منبع سرشاری از نفت و منابع زیرزمینی بودند، رخنه کرده و با زیر سلطه قرار دادن آنها از این منابع غنی انرژی به نفع اقتصاد خود استفاده میکردند. بزرگترین خیانت رژیم پهلوی به کشور که تحت عنوان سیاست درآمدزا مطرح شده بود، میزان تولید نفت بود. روزانه شش میلیون بشکه نفت از سرمایه ملی ایران استخراج و به بازارهای کشورهای سلطهگر روانه میشد اما شکلگیری حرکت انقلابی مردم ایران در اوج مبارزه خود توانست، تاثیری بزرگ بر بازارهای نفتی بگذارد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت انقلابی، سیاستهای گذشته درباره نفت را بازنگری کرد. در سیاستهای جدید بر کاهش تولید نفت از یکسو و افزایش قیمت آن از سوی دیگر تاکید میشد. لغو قراردادها که عمدتا با قانون ملی شدن نفت در تعارض بود سیاست دیگر دولت انقلابی بود. در پی این سیاست و با توجه به افزایش تقاضاهای بینالمللی برای نفت، ایران با خریداران نفت به صورت گزینشی برخورد میکرد و در مواردی نیز صادرات خود را قطع و در عمل قانون ملی شدن صنعت نفت را احیاء کرد. اقدامات و عملکرد دولت اسلامی ایران در زمینه تولید و صادرات نفت شوکی بر کشورهای صنعتی مخصوصا آمریکا وارد آورد. در مقابل ،این کشورها هم به مقابله با انقلاب اسلامی و سیاستهای اتخاذ شده از سوی آن برآمدند. ایجاد نیروهای واکنش سریع، تاسیس شورای همکاری خلیجفارس و... از جمله عکسالعملهای غرب در مقابل ایران بود و در نهایت نیز با فراهم ساختن مقدمات جنگ عراق ضد ایران، برنامههای خود را کامل کردند که البته نتیجه جنگ تحمیلی و رشادتهای جوانان و مردم ایرن در هشت سال دفاع مقدس، سیاستهای استعمارگران را با ناکامی مواجه و دست آنان را برای همیشه از ثروتهای ملی ایران کوتاه کرد. از دیگر دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی ایران میتوان به حفظ ذخایر زیرزمینی، تلاش در راه پیشرفت صنعتی و تکنولوژی کشور از طریق برنامهریزی اقتصادی، استفاده از علوم و فنون، تربیت افراد ماهر، استقلال اقتصادی و خودکفایی در زمینه علوم و فنون، صنعت و کشاورزی، منع اسراف و تبذیر، تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانگان بر اقتصاد کشور، ایجاد عدالت اقتصادی ، کم کردن فاصله طبقاتی و...اشاره کرد. دستاوردهای فرهنگی و دینی فرهنگ که از آن به معنای «بینش و منش هویتدهنده انسان در حوزه زندگی اجتماعی» تعبیر شده است دامنهای وسیع و گسترده دارد. فرهنگ ملت ایران علیرغم غنا و ریشهدار بودن آن در نیم قرن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در نتیجه وابستگی دولت به بیگانگان و غربزدگی و خودباختگی دولتمردان آسیبهایی جدی دید. وضعیتی که اگر خیزش انقلابی و نهضت اسلامی به آن پایان نمیداد، فرهنگ ایرانی را با خطر اضمحلال و بیهویتی مواجه می کرد. ملت ایران در آغاز قیام خود در سال 57، طبیعیترین بستر تحولات انقلابی را برای خود برگزید و آن تبعیت از نهضت عاشورایی امام حسین(ع) بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک زعیم دینی و در مقابل سرنوشتی که حکومت اسلامستیز پهلوی به آن دچار شد نشان از تاثیر مذهب و مولفههای دینی در فرآیند پیروزی نهضت اسلامی ایران در دهه 50 دارد. انقلاب اسلامی ایران که با اتکا بر آموزههای شیعی و اعتقاد به ظهور منجی موعود(عج) توانست به پیروزی برسد، بهالطبع برپایی حکومتی بر محور عدل و عدالت را که موجب پویایی تفکر شیعی است ، در سرلوحه برنامههای خود در اداره کشور قرار داده بود. مهمترین دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی را میتوان در موارد زیر بیان کرد: مبارزه با مظاهر فساد و تباهی، توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینههای مادی و معنوی و... اما در این میان به وجود آمدن محیطی مناسب جهت رشد و تعالی کمالات اخلاقی و انسانی را میتوان مهمترین دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی برشمرد که از طریق تغییر ارزشها در ابعاد مختلف زندگی افراد به وجود آمد. از جمله تبدیل برخی از ارزشهای قبل از انقلاب به ضدارزش و تعدیل برخی از آنها و افزوده شدن ارزشهای جدید در نظر مردم؛ البته زیباترین ره آورد انقلاب اسلامی هم همین موج فرهنگی بوده که ریشه در اعماق باورها و ارزشهای این مردم داشته و شعار و آرمان اصلی آن هم بازگشت به خویشتن است که جنبه عینی این خودباروری را می توان در: - حضور مردمی پرشور با عزمی راسخ در جریان پیروزی انقلاب اسلامی - هشت سال دفاع مقدس و تحمل سختترین شرایط تحریم اقتصادی ایران - بازسازی کشور بعد از دوران دفاع مقدس - پیشرفتهای علمی و کسب مدارج عالی در زمینههای مختلف علمی، آموزشی، فرهنگی و... مشاهده نمود. راضیه رحیمی-مجله خانواده سبز |
دوشنبه 22 بهمن 1386 |
ا22 |
|