امام باقر علیه السلام می فرماید:

«یا ابا حَمزة! لا یَقومُ القائمُ الاّ عَلی خَوفٍ و زِلزالٍ و فِتنةٍ و بَلاءٍ یُصیبُ النّاسَ، و طاعُونٍ قَبلَ ذلکَ و سَیفٍ قاطعٍ بَینَ العرَب، واختلافٍ شدیدٍ بینَ النّاسِ و تَشتیتٍ و تشتّتٍ فی دینهم و تَغَیُّرٍ مِن حالِهم، حَتّی یَتَمنّ المُتَمنّی المَوتَ صباحاً و مَساءً مِن عِظمِ ما یَری مِن کأبِ النّاسِ وَ اَکلِ بَعضهم بَعضاً و خُروجُهُ اذا خرجَ، عندَ الیَأسِ والقُنوط . فیا طوبی لِمَن اَدرَکهُ و کانَ مِن اَنصارهِ والوَیلُ کلُّ الوَیلِ لِمَن خالَفَهُ اَمرَهُ و کانَ مِن اَعدائهِ.»

«ای اباحمزه! قائم ما (عجل الله فرجه) قیام نمی‌کند مگر پس از ترس شدید، اضطراب‌ها، نگرانی‌ها، فتنه‌ها  و بلاهائی که بر مردم وارد شود. و پیش از آن فتنه‌ها، طاعون شایع شود و شمشیر در میان عرب‌ها حاکم گردد و اختلاف و پراکندگی در دین و دگرگونی در اوضاع پدید آید. انسان به قدری شاهد گرفتاری مردم می‌شود که هر صبح و شام از خدا مرگ خویش را درخواست و آرزو می‌کند. پس از یک چنین یأس و نومیدی امام عصر ظاهر می‌شود . خوشا به حال کسی که او را درک کند و به یاری او برخیزد. وای به حال کسی که با او مخالفت کند، اوامر او را نپذیرد و با او به دشمنی برخیزد.»

منبع: بشارة الاسلام، سید مصطفی آل سید حیدر کاظمی، ص 105.

دسته ها :

فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى و پایدارى است.

انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، براى مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقاى شیعه و پایدارى اوست.

شیعیانى که با وضعیت اسفبار حکومت بنى امیه و بنى عباس، روبه رو شده بودند، اگر منتظر وآینده بین نبودند و اعتقاد به پیروزى حق و عدالت نداشتند، هرگز براى شان حال مقاومت باقى نمى ماند و از دگرگون شدن اوضاع نا امید مى شدند و ریشه هر حرکت و پایدارى در آن ها خشک مى شد.

اما قرآن کریم بشارت داده و پیامبر اکرم (ص (وحضرت على(ع) نیز وعده داده اند که این دین، پایدار مى ماند و همیشه، حق پیروز است. پس از رحلت رسول خدا(ص) تا به امروز، ریشه همه حرکت ها ونهضت هاى شیعه علیه باطل، همین فلسفه انتظار و عقیده به ادامه مبارزه حق وباطل بوده است.

این همان فلسفه اى است که در ادیان گذشته نیز مایه امیدوارى پیروان آن ها و مشوق آنان به پایدارى بوده است.

پس فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتى مهم، در تمام ادیان آسمانى وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و اکنون هم از عوامل بقاى جامعه مسلمانان است.

منبع: امامت و مهدویت ج1 ص394

دسته ها :
قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی که فکرشان کوتاه بوده و از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را که خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نکند؟ به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه کنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم:
«و احتم لی فی قضائک خیر ما حتمت؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».
«و اختم لی بالسعادة فیمن ختمت؛ مرا از کسانی قرار بده که امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی».
«و احینی ما أحییتنی موفوراً و أمتنی مسروراً و مغفوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی که از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی که مسرور و آمرزیده‌ باشم»
«واجعل لی إلی رضوانک وجنانک مصیراً؛ برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».
او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم که هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.

از امام زمان علیه السلام بخواهیم که برایمان استغفار کند. استفغار، پوشانندة سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت می‌شود. یک وقت انسان خودش استغفار می‌کند، یک وقت دیگران برایش استغفار می‌کنند، رفقا برایش استغفار می‌کنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد که بهتر از دو راه قبلی است و آن این است که انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی که یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت کنید. من این مطلب را از این آیه شریفه می‌گویم:
و لو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحیماً( نساء/64)

اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.

خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها که خلاف کرده‌اند، پیش تو می‌آمدند و از من طلب مغفرت می کردند، تو هم برایشان استغفار می‌کردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه می‌شد ـ آن وقت «لوجدوا الله توّاباً رحیماً» نمی‌فرماید: «یغفرالله لهم» یعنی خدا ایشان را می‌آمرزید، بلکه می‌فرماید: «لوجدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان می‌فهمیدند و می‌یافتند و درک می‌کردند که خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درک می‌کردند.

خوب آن وقت، حجّت خدا، رسول الله صلی الله علیه و آله بود و حالا حجّت وقت، امام زمان علیه السلام است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان علیه السلام بخواهیم برایمان استغفار خواهند کرد. در ساحتِ مقدّس اینها بُخل راه ندارد. امام زمان علیه السلام خلیفه خداست، مظهر تامّه حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهیم، حضرت دعا می‌کنند، طلب مغفرت می‌کنند آن‌گاه انسان، غفوریّت و رحمانیّت خدا را لمس می‌کند.

برادران یوسف، بعد از آزار یوسف علیه السلام، وقتی متوجه شدند بدکاری کرده‌اند، پشیمان شدند و از پدر خواستند که «یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا...» گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهکاریم پشیمانیم، از تو می‌خواهیم که برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب علیه السلام هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم که او برایمان طلب مغفرت کند. یعنی از امام زمان علیه السلام درخواست کنیم که بعد از توبه حقیقی، برای ما طلب مغفرت کند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه کاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً کارساز خواهد بود.

باید از امام زمان بخواهیم و عرض کنیم: یابن‌رسول‌الله! ای عزیز فاطمه سلام الله علیها! تو می‌دانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یکی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بی‌پناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچه‌های بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوکرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما کجا برویم؟ به چه کسی بگوییم و به که پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ موالاتی» دوستی، حق می‌آورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما می‌خواهیم که شما به ما تصدّق کنید. که خدا صدقه‌کنندگان را جزای خیر می‌دهد. دست گدایی‌ ما به سوی شما دراز است.

 

گفتاری از آیت‌الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی(ره)

منبع: ماهنامه موعود، شماره 82

دسته ها :

اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشه‏های ظلم و طغیان؛ یعنی، در جامعه‏ای که در زمان ولی عصر - صلوات الله علیه - ساخته می‏شود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه این‏ که فقط در ایران نباشد، یا در جوامع مسلمان‌نشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردن کلفتی و قلدری از عالم ریشه کن بشود.

دوم: خصوصیت جامعه ایده آلی که امام زمان (صلوات الله علیه) آن را می‏سازد، بالا رفتن سطح اندیشه انسان است؛ هم اندیشه علمی انسان و هم اندیشه اسلامی انسان؛ یعنی، در دوران ولی عصر(عج) شما باید نشانی از جهل و بی سوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آن ‏جا مردم می‏توانند دین را به درستی بشناسند و این همچنانی که همه می‏دانید، یکی از هدف‏های بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) این را در خطبه نهج البلاغه شریف بیان کرده است: «و یثیروا لهم دفائن العقول.‏»

در روایات ما وارد شده است که وقتی ولی عصر(عج) ظهور می‏کند، زنی در خانه می‏نشیند و قرآن را باز می‏کند و از متن قرآن، حقایق دین را استخراج می‏کند و می‏فهمد؛ یعنی چه؟ یعنی آن‏قدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی، بالا می‏رود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمی‏کنند و در خانه می‏نشینند؛ آنها هم می‏توانند فقیه باشند، دین شناس باشند. می‏توانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند و شما ببینید که در جامعه‏ای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطه‏ای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست. این همه اختلاف رویه، دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.

خصوصیت‏ سومی که جامعه امام زمان(عج)، جامعه مهدوی دارا هست، این است که در آن روز، همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی، استخراج می‏شود. چیزی در بطن زمین نمی‏ماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطل طبیعی، این همه زمین‌هایی که می‏تواند انسان را تغذیه کند؛ این همه قوای کشف نشده (مانند نیروهایی که قرن‏ها در تاریخ بود؛ مثلا نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته، قرن‏ها بر عمر جهان می‏گذشت و این نیروها در بطن طبیعت‏ بود؛ اما بشر آنها را نمی‏شناخت، بعد یک روزی به تدریج استخراج شد) همه نیروهای بی شماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان(عج) استخراج می‏شود.

جمله دیگر و خصوصیت دیگر این است که محور در دوران امام زمان(عج)، محور «فضیلت و اخلاق‏» است. هر کس دارای فضیلت اخلاقی بیشتر است، او مقدم‌تر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید (که البته محققین و متتبعین مراجعه‏کرده‏اند) خصوصیات بیشتری را هم پیدا می‏کنید.

حالا همین چهار خصوصیت: «جامعه‏ای که در آن نشانی از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست‏»؛ «جامعه‏ای که در آن اندیشه دینی و اندیشه علمی انسان‏ها در سطح بالا است‏»، «جامعه‏ای که در آن همه برکات و همه نعم و همه نیکی‏ها و زیبایی‏های عالم بروز می‏کند و در اختیار انسان قرار می‏گیرد» و بالاخره «جامعه‏ای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یک رنگی اصل و محور است‏»، یک چنین جامعه‏ای را شما در نظر بگیرید. این همان جامعه‏ای است که مهدی موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخی دیرین ما - که هم اکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی می‏کند و در میان انسان‏ها هست - به وجود خواهد آورد و تامین خواهد کرد.

 

منبع:خطبه نماز جمعه آیة الله خامنه‌ای، 6/4/59.

دسته ها :

امام قائم (عج ) بخاطر عدم پذیرش جامعه ، از نظرها پنهان است ، او همچون امامان معصوم علیه السلام دیگر اگر آشکار بود، مردم همان که با آن امامان کردند با او مى کردند، اما او غائب است تا مردم آمادگى پذیرش او را در طول زمان و با برنامه ریزیهاى دراز مدت و تکامل معنوى و مادى پیدا کنند. غیبت او چنانکه در روایات آمده همچون پنهان شدن خورشید پشت ابرها است ، گر چه ابرها از تابش مستقیم خورشید ممانعت مى کنند، ولى هرگز نمى توانند تابش خورشید را بطور کلى محو سازند.

غیبت امام قائم (عج ) دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره مى کنیم:

1- غیبت او به پیروانش امید مى بخشد و آنها را دلگرم مى کند که داراى چنین رهبرى هستند، با توجه به اینکه امید، آن هم امیدى این چنین ، سازنده است .

2- غیبت آن حضرت پیروانش را قدم به قدم آماده مى سازد تا آن حضرت را از عزلت بیرون آورند.

3- آن حضرت در عین اینکه غائب است گاه در مسائل مهم با فقهاء و بزرگان اسلام تماس مى گیرد و آنها را راهنمایى مى کند (چنانکه شواهد آن بسیار است و بعضى از آنها در این کتاب آمده است .)

4- گفتگو درباره قیام مهدى (عج ) و تشکیل کنگره ها و کنفرانسها و تنظیم نوشته ها و مقالات در طول زمان با فرصت کافى موجب پرورش نفوس و آمادگى ، در اندیشه انقلاب جهانى بودن و هدف دارى و... مى شود، در نتیجه آمادگیهاى فرهنگى ، سیاسى ، اجتماعى ، صنعتى ، اقتصادى و بالاخره نظامى در همه جا پیدا مى شود و به این ترتیب زمینه سازى ظهور آن حضرت مهیا مى گردد.

5- شناخت موانع یک انقلاب جهانى در تمام ابعاد و براندازى آن موانع نیاز به طول زمان و کمک فکرى بسیار در سطح جهان دارد، این نیزیکى از فوائد غیبت امام قائم (عج ) مى باشد.

 

 

6- از طرفى طول غیبت و دورى مردم از رهبر مصلح و عادل موجب فساد در تمام زمینه ها شده ، و همین فساد موجب خستگى و ناراحتى و نارضایتى مردم مى شود و در دل این فساد، جرقه هاى انقلاب بروز مى کند و مردم ، تشنه مصلح واقعى و عدالت مى شوند، چرا که تا همه ، رنج ظلم و فساد را نبرند آماده درک لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، چنانکه در روایات مربوط به حضرت مهدى (عج ) بسیار آمده که :

یملاء الارض عدلا و قسطا و نورا کما ملئت ظلما و جورا و شرا

آن حضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور و بدى شده باشد

و انقلاب واقعى ، انقلابى است که طبیعى و خودجوش و از متن توده ها برخیزد، و همگان به خوبى آن را درک کنند.

البته این سخن به این معنى نیست که ما تن به ظلم و فساد دهیم ، و مبارزه با ظلم و فساد نکنیم که شرع و عقل چنین اجازه اى به ما داده ، بلکه این سخن خبر از آینده مى دهد، و حاکى است که مردم بر اثر دورى از یک مصلح عادل و آگاه چگونه در لجن فساد فرو مى روند، در این صورت باید براى یافتن آن مصلح به پاخاست و خود گرفتارى مردم ، آنها را براى یافتن راه حل برمى انگیزاند.

آرى باید مدتها بگذرد، تا مردم تکامل یابند و حقائق برایشان کشف گردد، و با تجربیات تلخ خود روى حکومتهاى باطل از آنها روگردان گردند و تشنه وجود امام قائم (عج ) شوند.

در قرآن کریم مى خوانیم :

سنریهم آیاتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق

بزودى آیات خود را از هر سوى جهان و در وجود خود مردم نشان مى دهیم تا براى آنها آشکار گردد که او حق است .

در مورد اینکه منظور از ضمیر(او) به کجا بازگشت مى کند امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود:منظور خروج (عج ) است که او حق است (و حقانیتش آشکار مى گردد).

منبع: منتظر دات نت

دسته ها :

در زمان ابن بابویه قمی(شیخ صدوق) علم کلام در میان امامیه مورد بحث بود و خیلی‌ها از جمله خود وی، رد کردن مخالفان را از راه استناد به کلام خدا و حدیث پیامبر و امامان، یا از راه معانی گفته‌های ایشان کافی می‌دانستند. شاید وی، از نخستین متفکران شیعی است که عقل گرایی را به ویژه در بخش‌هایی، پیشه خود ساخت.

ایشان در مقدمه کتاب کمال الدین، به اشکالاتی اشاره می‌کند که در عصر وی، بر امامیه در خصوص ضرورت غیبت وارد می‌شد. از جمله می‌نویسد: چرا امام زمان همانند دیگر امامان شیعه با اسم و رسم مشخص نیست؟ اگر تشخص ضرورت ندارد، در آن صورت امامان پیش نیز می‌توانستند غایب باشند و همان دلایلی که برای غیبت امام زمان آورده می‌شود، برای غیبت آنان نیز قابل عرضه بود و اگر دارای فلسفه خاصی نیست، پس چرا امام دوازدهم، از دیده‌ها غایب است؟

شیخ در جواب می‌نویسد: دشمنان ما نسبت به آثار حکمت الهی در جهل مانده‌اند، در مقام‌های حجت‌های الهی غفلت کرده اند. چون ظهور حجت‌های الهی بر طریق امکان و تدبیر اهل زمان است، حال اگر شرایط غیر ممکن باشد، نهان شدن او برابر حکمت خواهد بود و تدبیر اقتضا می‌کند که در پرده باشد و خدا او را از دیده‌ها پنهان بدارد تا وقت ظهور فرا رسد، چنان که برخی از انبیا پیشین نیز در نهان بوده‌اند.

شیخ صدوق با استناد به روایت امام صادق علیه‌السلام می‌نویسد: در عصر ابراهیم، چون امکان ظهور حجت نبود، خداوند او را از دیده‌ها پنهان داشت و نمرود، فرزندان رعایای خود را برای جستن ابراهیم می‌کشت و ابراهیم، ستم دیدگان را با افکار خود آشنا می‌کرد. وقتی شمار آنان به اندازه معین رسید، ابراهیم رسالت الهی خود را آشکار ساخت. پیامبران پس از ابراهیم نیز، بر حسب شرایط زمان خود، پنهان یا آشکار پیام خود را به مردم می‌رساندند، تا این که زمان موسی فرا رسید. فرعون برای یافتن موسی، فرزندان بنی اسراییل را می‌کشت. خداوند، زاده شدن او را پوشیده داشت و موسی را در کنار فرعون پروراند، تا این که زمان مناسب اظهار دعوت فرا رسید.

پس از وفات موسی نیز، این سبک و سیاق ادامه یافت، تا عیسی پیام آسمانی خود را بر مردم عرضه داشت. زمان او زمان مناسبی بود. خداوند او را از دید جامعه دور نداشت. حواریون عیسی نیز، بعضی در پنهان، بعضی آشکارا رسالت خود را ابلاغ کردند، تا محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به رسالت برگزیده شد. پیامبر نیز، اوصیای خود را معین کرد و به آمدن مهدی، خاتم ائمه، خبر داد. رهبری که زمین را پس از آن که از ستم انباشته گردیده، از عدل و داد پر می‌گرداند.

شیخ صدوق، فلسفه غیبت امام زمان را، همان فلسفه‌ای می‌داند که در غیبت پیام آوران و پیشوایان الهی پیشین، وجود داشته است.

شیخ صدوق، در بخشی از کلام خود، این اشکال را مطرح می‌کند: اگر بیم از جان، سبب غیبت امام شده، در این عصر که شیعه از آسایش و امنیت بیشتری نسبت به دوره بنی امیه برخوردار است، چرا ظهور نمی‌کند؟

وی پاسخ می‌دهد که ظهور حجت‌های الهی و پنهان شدن آنان، بر حسب امکان و تدبیر اهل ایمان و با میزان حکمت سنجیده می‌شود.

در یکی از مجالس امیر سعید رکن الدوله، ملحدی از شیخ صدوق پرسید: در فلان جنگ که چیزی نمانده بود تا روم بر مسلمانان غلبه کند، امام زمان شما کجا بود و چرا خروج نکرد؟ شیخ جواب داد: در روزگار پیامبر نیز، شمار کافران بیشتر و قدرتشان بالا‌تر بود، با این حال، چهل سال پیامبر رسالت خود را ابراز نکرد و مترصد فرصت شد.

دسته ها :

امام باقر علیه السلام فرمودند:

 

«القائم منّا مَنصورٌ بالرّعبِ، مُؤیّدٌ بالنّصر تُطوی لهُ الأرضُ و تَظهَرُ لهُ الکَنوزُ، یَبلغُ سُلطانهُ المشرقَ و المغربَ، و یُظهِرُ به اللهُ دینهُ عَلی الدّینٍ کُلّهِ و لو کَرهَ المُشرکونَ، فَلا یَبقی فی الأرضِ خَرابٌ الاّ عَمّرَ، و یَنزلُ روحُ اللهِ عیسی بن مریم، فَیُصلّی خَلفهُ.»

 

«قائم ما با رعب و وحشت در دل مردم تأیید شده، و با نصرت خداوندی تقویت شده، زمین در زیر پاهایش طی می‌شود. گنجینه‌های زمین برای او آشکار می‌شود و سلطنتش به شرق و غرب جهان می‌رسد. خداوند دین خود را به دست او بر همه ادیان پیروز می‌سازد، اگر چه مشرکان خوش ندارند. در روی زمین جای ویرانی نمی‌ماند جز این که آباد می‌کند. حضرت عیسی روح الله (علیه السلام) نازل می‌شود و پشت سر او نماز می‌خواند.»

 

محمّد بن مسلم پرسید: قائم شما کی ظاهر می‌شود؟ فرمود: هنگامی که:

 

1- مردها خود را به زنان تشبیه کنند.

2- زن‌ها خود را به مردان تشبیه کنند.

3- مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند.

4- زنها سوار بر زین‌ها شوند.

5- شهادت دروغ پذیرفته شود.

6- شهادت راست ردّ گردد.

7- خون سبک شمرده شود.

8- روابط نامشروع رواج پیدا کند.

9- رباخواری رائج گردد.

10- اشرار از ترس زبانشان احترام شوند.

11- سفیانی از شام خارج شود.

12- یمانی قیام کند.

13- سپاه سفیانی در سرزمین بیدا خسف شوند.

14- جوانی از آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) به نام «محمّد بن حسن نفسی زکیّه» در میان رکن و مقام کشته شود.

15- صیحه آسمانی شنیده شود که می‌گوید: حقّ با او (قائم علیه السلام) و شیعیان اوست.

 

در چنین موقعی قائم ما (ارواحنا فداه) خارج می‌شود و پشت خود را به دیوار کعبه تکیه می‌دهد و سیصد و سیزده نفر در اطراف او جع می‌شوند. اوّلین چیزی که به زبان می‌آورد. این آیه شریفه است: «بقیّة الله خیرٌ لکم ان کنتم مؤمنین.»

 

سپس می‌فرماید: من تنها بازمانده از حجّت‌های پروردگار و خلیفه خدا در میان شما هستم. کسی نمی‌ماند، جز این که به او سلام کرده می‌گوید:

«السلام علیک یا بقیّة الله فی ارضه.»

 

هنگامی که ده هزار نفر برای یاری او گرد آمدند، دیگر روی زمین بتی نمی‌ماند جز این که طعمه حریق می‌شود. و این روز پرشکوه پس از غیبت طولانی است تا معلوم شود که چه کسی به غیب ایمان می‌آورد و از خدا اطاعت می‌کند.»

 

منبع: اعلام الوری، ص 433.

دسته ها :

قیام ، تأمین حکومت و گسترش عدل
آنچه از روایاتی که مربوط به برنامه بقیه الله (أرواح من سواه فداه) برمی آید، آن است که آن سه مرحله است؛ چون وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) مظهر این نام مقدّس خداست که قیام را به همراه دارد، یکی از اسمای حسنای خداوند همین اسمی است که دیانت به او قیام دارد. خدا قیام دارد. اولین کار قیام خدا نشر توحید است، بعد تأسیس حکومت قسط و عدل است، بعد گسترش قسط و عدل در جوامع انسانی است. مطلب اوّل در سوره مبارکه آل عمران بیان شده است که شهدالله أنه لا اله الا هو الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسط (1). خدا که قائم بالقسط است، شاهد بر توحید است. زیرا در جهان چون قسط و عدل و نظم نیست، پس بیش از یک مبدأ حاکم نیست، بیش از یک مبدأ آفریدگار و پروردگار نیست! این قیام به قسط که سند وحدانیت و نشر توحید است، اولین برنامه ولی عصر (ارواحنا فداه) است.
اگر قوانین حق بود، اگر دستگاه قضایی حق بود، دستگاه اجرایی حق بود، توده مردم هم حق پذیرند و به حق عمل می کنند. اینجاست که آیه سوره مبارکه حدید جامه عمل می پوشد که «لیقوم النّاس بالقسط؛ تا مردم عدالت را برپا دارند.» همه مردم می شوند قائم بالقسط؛ اما تحت رهبری کسی که مظهر قائماً بالقسط است و آن وجود مبارک ولی عصر است.
ظلم، جرم اعتقادی و ظلم شرکی و فکری است. فرمودند: روزی می رسد که هیچ کس نمی تواند بگوید الله، مگر مستخفیاً( در خفا و پنهانی)؛ در پنهان می گوید:لا اله الاالله. آنچه در آشکار و در همه جا حاکم است، شرک است و شرک ظلم عظیم است. این ظلم اعتقادی که جهان گستر شد، با ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) رخت برمی بندد و آن قسط و عدل و قیام به قسط و عدل توحیدی منتشر می شود و بشریت به عدل وحدانیت و. توحید می رسند و به قسط توحید بار می یابند. سراسر عالم را لااله الاالله احاطه می کند و در چهره پرچم پرافتخار ولی اش نوشته است: البیعة لله؛« بیعت برای خداست.» این اولین ظهور قیام آن حضرت است که او قائم بالقسط است و مظهر این نام مبارک است و آن شرک و ظلم شرکی را برمی دارد و عدل توحیدی را به عنوان بهترین عقیده گسترش می دهد. وقتی مردم را موحّد کرد، به فکر تاسیس حکومت اسلامی است. چون وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض؛ « خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد»(2). وعده خدا آنگاه انجام می شود که وجود مبارک ولی اش حکومتی تشکیل می دهد براساس البیعه لله که این حکومت به نام دولت حق است.
ازامامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است: روزگاری می رسد که جهان پر از جور و ظلم می شود. و منظور از جور و ظلم، جرم اعتقادی و ظلم شرکی و فکری است.
حضرت صاحب الزمان وقتی هم که متولد شد، «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض؛ و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم»(3) را قرائت کرد. اینها که مستضعف در زمین اند، عظیم در ملکوت اند! اینها مستضعف نیستند نزد فرشته ها البتّه آن ها مستضعف در زمین اند. این مستضعفان در زمین وارثان الهی اند، از طرف خداوند متعال به امامت و رهبری بار می یابند و خداوند همان طوری که با بعثت و رسالت و نبوت بر مؤمنین منت نهاد؛« لقد منّ الله علی المومنین؛ و خداوند (با بعثت پیامبر) بر مؤمنین منّت نهاد.» (4)، با امامت خاتم اوصیاء وخاتم اولیاء بر مؤمنین منت می نهد: «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین؛ و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم و ایشان را پیشوا و وارث قرار دهیم.» این امامت است که همتای آن نبوت و رسالت است و مایه منّت. منّت آن نعمت عظمی است که حملش و هضمش دشوار است! این دومین مطلب و برنامه وجود مبارک ولی عصر که براساس این آیه عمل می کند: «الذین ان مکّناهم فی الارض اقام الصلاة و اتوا الزّکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور؛ کسانى که اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زکات مى دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و عاقبت کارها از آن خداوند است. (5) حکومت، حکومت قسط و عدل است.
حال اگر هیئت حاکمه حق بودند، اگر قوانین حق بود، اگر دستگاه قضایی حق بود، دستگاه اجرایی حق بود، توده مردم هم حق پذیرند و به حق عمل می کنند. اینجاست که آیه سوره مبارکه حدید جامه عمل می پوشد که «لیقوم النّاس بالقسط؛ تا مردم عدالت را برپا دارند.» (6). همه مردم می شوند قائم بالقسط؛ اما تحت رهبری کسی که مظهر قائماً بالقسط است و آن وجود مبارک ولی عصر است.(7)
ادامه دارد...
..............
پی نوشت:
1- آل عمران/18
2- نور /55
3- قصص/5
4- آل عمران/164
5- حج/41
6- حدید/3

7- بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در نیمه شعبان به نقل از روزنامه کیهان با تصرّف


رادفر - کارشناس دین و اندیشه


دسته ها :
دیریست که ما منتظر روی تو هستیم
                                      ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم
دیریست که دلداده ما خانه نشین است
                            جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است
پلک دلم امشب به نبودت پر درد است 
                              این فصل کبود از غم هجران تو سرد است
ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت
                                     این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت
دیریست که ما منتظر و خانه بدوشیم 
                               وقتی که قمر نیست همه تا رو خموشیم 
ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی
                              فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی یایی
دیریست که در جمعه همه مست غروییم 
                                        از ناله پریم وغزل سنگ و رسوبیم
دسته ها :
X